خیلی قبل از اینکه اولین بیل خاک برداشته شود و اولین پیچ بسته شود، مالک پروژه باید تصمیم بگیرد که کدام روش تحویل پروژه برای کارش مناسب است. هیچ کمبودی در گزینههای مورد نظر وجود ندارد و بنابراین بودجه پروژه و محدوده آن در این تصمیم نقش دارند، فرهنگ و ذهنیت مالک و سازنده بسیار مهم هستند.
طراحی – مناقصه – ساخت (DBB) یک مدل سنتی است، اما کاربرد دیگر روشها مانند طرح و ساخت و تحویل پروژه یکپارچه هم در حال افزایش هستند.
لیزا واشنگتن، مدیرعامل موسسه طرح و ساخت آمریکا میگوید روش طرح و ساخت که در آن تیم طراحی و ساخت تحت یک پیمان با مالک کار میکنند یک پروژه را 33% سریعتر از دیگر روشهای تحویل پروژه پیش میبرد. او این کارآمدی را به همپوشانی طراحی و ساخت نسبت میدهد.
تیم که معمولاً شامل مالک، طراح، پیمانکار و پیمانکاران جزءاست، پیوسته باهم در مورد بهترین نحوه استفاده از بودجه برای دستیابی به اهداف پروژه و برطرف کردن چالشها و محدودیتها بحث میکنند. این باعث میشود که طراحی نسبت به روش طراحی – مناقصه – ساخت انعطافپذیرتر باشد.
واشنگتن میگوید: «با ساختوساز بر اساس تخصص تمام عاملان کلیدی شامل مالک، بهترین راهحلها در چارچوب بودجه برای چالشها ارائه و دستیابی به اهداف میسر میشود. اینجاست که خلاقیت و همکاری در روش طراحی و ساخت ارزش ایجاد میکند».
واشنگتن عنوان کرد که تحقیقات FMI Corp نشان داد که در محیط طرح و ساخت رضایت مالک بسیار بالاتر است، زیرا همه باهم یک چشمانداز ایجاد میکنند.
استفن پاول، مدیر پروژه ارشد CBRE Healthcare، گفت: «تحویل یکپارچه پروژه (IPD) روش و فرآیندی ایجاد میکند که سازگاری و درک نحوه بهبود ساختوساز را ممکن میکند. برای استفاده از IPD باید با ذهنیت ساختوساز ناب پیش برویم. در این ذهنیت به دنبال راههایی میگردید که چیزی را بهبود ببخشید که فضایی برای بهبود ایجاد کند.»
او میگوید که مالک عموماً مهمترین کسی است که یک پروژه IPD را اجرا میکند. مالک باید درک درستی از IPD داشته باشد تا آن را روی میز قرار دهد. من نمیدانم اگر فقط یکی از شرکا آن را پیشنهاد بدهد چهکاری از این روش برمیآید.
کلینت استانسیل، مدیرعامل CBRE هم موافق است. او میگوید: «وقتی یک پیمانکار پیشنهاد استفاده از روش IPD را میدهد، اجرای آن برای آنها کمی نگرانکننده خواهد بود یا به IPD تمایل کمتری نسبت به دیگر مدلها خواهند داشت. بهتر است تمام اعضای تیم در یک صف باشند تا اینکه این روش فقط توسط یک معمار یا پیمانکار کل پیشنهاد شود.»
عامل گرایش
تقریباً از همه روشهای تحویل میتوان در همه پروژهها استفاده کرد، اما این گرایش مالک به روشهای اجرای مختلف است که در نهایت جهت را تعیین میکند.
واشنگتن میگوید: «ما واقعاً مالکان را تشویق میکنیم که وقتی روش طرح و ساخت را در نظر میگیرند، در مورد فرهنگ داخلی و هر پروژه خاص فکر کنند. بحث تحویل پروژه یکی از مهمترین تصمیماتی است که آنها میگیرند و تعیین میکند که اعضای تیم چگونه باهم کار کنند. اگر شما یک مالک با فرهنگ سیلو هستید و افراد با کار کردن باهم خو نگرفتهاند و در روش طراحی – مناقصه – ساخت قدیمی ریشه دارند، این فرآیند مفید نخواهد بود.»
استانسیل مالکانی را میبیند که بر آموزش یا تجربه قبلی خود برای تعیین روش تحویل تکیه میکنند. او میگوید: «هر مشتری درک میکند که انجام کار با IPD به دانش بیشتری نیاز دارد، زیرا IPD یک مدل پیچیدهتر است. مشتریان اغلب به راهی تمایل دارند که همیشه کار را انجام میدهند که ممکن است مؤثرترین و مناسبترین مدل باشد یا نباشد.»
واشنگتن به تحقیق سال 2015 در موسسه صنعت ساختمان اشاره کرد که در آن از سه مؤلفه اصلی که میتوانند همکاری در هر نوع پروژهای را، صرفنظر از روش اجرای آن، بهبود ببخشد، نام برده شده است: شفافیت و هزینه، دخیل بودن زودهنگام تیم اصلی و فرآیند انتخاب بر اساس صلاحیتها.
جزئیات قرارداد
IPD هر نهاد دخیل را در یک دسته ریسک و پاداش قرار میدهد. پاول میگوید: «اگر پروژه شکست بخورد، همه شکست میخورند.»
روی دیگر به اشتراک گذاشتن ریسک، به اشتراک گذاشتن پاداش است که باعث میشود که قراردادهای IPD مشوقهایی را هم در خود داشته باشد. او میگوید: «شما به دنبال یک دسته مشوق میگردید که ریسک را جبران کنید. شما میخواهید معیارهای موفقیت و عواملی را در نظر بگیرید که بنابر آنها ثابت شود موفقیت حاصل میشود. گاهی لازم است برای این کار درک کاملی از هزینهها داشته باشید.»
پاول همچنین عنوان کرد که ممکن است کارهای حسابرسی و حسابداری اضافی برای اطمینان از اینکه امتیاز عامل موفقیت مورد تائید است انجام شود.
استانسیل اضافه میکند که گاهی اجرای پیمان ممکن است چالشهایی به دلیل لزوم همکاری بین گروههای قانونی و دپارتمانهای تدارکاتی مختلف در برداشته باشد. در این موقعیت نمیتوان مستقیماً با یک معمار و سپس مستقیماً با یک پیمانکار یا تأمینکننده مذاکره کنید. بهصورت همزمان توافق بین تمام گروهها انجام میشود.
فرآیند مناقصه
وقتیکه مالک یک درخواست پیشنهاد میدهد، در مورد روش انجام پروژه تصمیم گرفته است و به پیمانکار بستگی دارد که وارد مناقصه شود یا خیر. او نمیتواند در مورد روش انجام پروژه مخالفت کند.
وقتی تصمیم برای یک مناقصه گرفته میشود، یک پیمانکار معمولاً فرصتهای برنده شدن کار را که میتواند بر اساس عواملی مانند تجربه در کار مشابه از نظر اندازه باشد، بررسی میکند. پیمانکار ممکن است در مورد توانایی مالک برای ایجاد یک تیم قوی فکر کند و واقعگرایانه بودن بودجه و برنامه پروژه را در نظر بگیرد.
بعد از درخواست اولیه پیشنهادات، مالک یک فهرست کوتاه تهیه میکند که انجمن طرح و ساخت آمریکا پیشنهاد میکند که بیش از سه پیمانکار در آن نباشد و شانس هر کدام از آنها در برنده شدن پروژه 33% خواهد بود.
تأثیر فناوری
پاول میگوید: محبوبیت فزاینده BIM به فرمتهایی با همکاری بیشتر برای طراحی و ساخت منجر شده است. تقریباً هر قرارداد IPD یک برنامه کاربرد BIM قدرتمند هم دارد که یک بستر برای اشتراک اطلاعات و در صورت امکان کاهش پرت یا ریسکی که یکی از همکاران ممکن است برای طراحی چیزهایی که ضروری نیستند داشته باشد، ایجاد میکند.
استانسیل هم با او موافق است: «بااینکه فناوریهای همکاری مانند BIM در حال رشد هستند اما سیستمهای تحویلی مانند IPD هم قویتر خواهند شد. بدون آن همکاری سختتر است.»
بهصورت مشابه BIM از محیط همکارانه طرح و ساخت هم پشتیبانی میکند. واشنگتن میگوید: «BIM میتواند در تمام چرخه ساختوساز و طراحی مورد استفاده قرار گیرد که این کاربرد از کمک به بصری سازی آنچه مالک میخواهد شروع میشود؛ اما میتوان آن را برای چیزهای دیگری مانند مقایسههای هزینه هم استفاده کرد. BIM امکان مقایسه قیمت و جایگزینیهای راحت را میدهد، به صورتی که میتوانید ببینید که گزینه الف نسبت به گزینه ب چه مزیتهایی دارد.»
او میگوید: «BIM به پیمانکاران کمک میکند که بهتر با کاری که دیگر اعضای تیم انجام میدهند هماهنگ شوند و برنامه کاری مؤثرتری داشته باشند.»